دوشنبه، اردیبهشت ۳۰، ۱۳۸۷

ماه زيبا

ديدگانت قشنگ و دريايي
گفته هايت هميشه رويايي
اشك شب مي چكد به كوكب صبح
گريه اي دركمال زيبايي
زلف شب پُر ستاره گرديده
گوهر زُهره اش تماشايي
در دل هر دقيقه شعر تري
بر لب آرم ز سوز تنهايي
غُنچهء واژه ام چو مي شِكُفَد
روي گُلبرگ آن تو پيدايي
چيني اين سُكوت پُر غوغا
بِشكند گاه سوت شب پايي
ميزند شانه موي شب را باد
مي دَوَد در دلم تمنّايي
چشم «سينا» به راه مانده هنوز
دل پُراز عشق وشورو شيدايي
در ميان ستاره هاي شبم
ماه زيبا چرا نمي آيي
رحیم سینایی 27/4/1374

هیچ نظری موجود نیست: