عقل واحساس
قرنهاست
ما به تاریکی شهر
ما به تاریکی دشت
ما به تاریکی این جنگل انسا نیمان خو کردیم
چون که ما زاده شدیم
در دل تاریکی
همه با عقل گذشتند از این تاریکی
ما به احساس نشستیم ونشستیم وهنوز
انتظاریم که خورشید وشی می آید
همه گویند کسی می آید
کی ؟ نمی دانم
انتظاری به بلندای زمان
قرنهاست
ما به تاریکی شهر
ما به تاریکی دشت
ما به تاریکی این جنگل انسا نیمان خو کردیم
چون که ما زاده شدیم
در دل تاریکی
همه با عقل گذشتند از این تاریکی
ما به احساس نشستیم ونشستیم وهنوز
انتظاریم که خورشید وشی می آید
همه گویند کسی می آید
کی ؟ نمی دانم
انتظاری به بلندای زمان
رحیم سینایی 1/5/1372
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر