شنبه، مهر ۲۵، ۱۳۸۸

کاش اینجا بودی

کاش اینجا بودی
تا درآغوش تو بودن را
روئیدن را
احساس کنم
کاش اینجا بودی
تا که سرگشته نسیم
عطر خوشبوی ترا
هدیه می‌برد
به هر برزن وکوی
کاش اینجا بودی
تا دراین غربت ودرد
تکیه می‌دادم بر شانه‌ی تو
پهن می‌کردم
این سفره‌ی دل
تا هویداشود اسرارنهان
وتو چشم اندازی
ونکو نقش هورایی تو
متجلّی شود از
چشمه جوشان دلم
تا که باور بکنی
قلب من
به تمنّای تو
آهنگ حیات
می‌نوازد شب وروز
رحیم سینایی 18/4/1384

هیچ نظری موجود نیست: