دوشنبه، آذر ۰۹، ۱۳۸۸

درختان ساکن پاییز


چون درختان ساکن پاییز
باید از برگ وبار خالی شم
پیش این باد های یغماگر
در رکوع رفته وهلالی شم
*
درد تلخی به دل هجوم آورد
از دلم روح شادمانی بُرد
دولت مرگبار پاییزی
از تن باغ زندگانی بُرد
*
فَروَدین ای بهار دلکش من
بی تو باغم سرای عریانی ست
دل آرام وپِر نشاط من
در فراق تو سخت طوفانی ست
*
این درختان راست قامت باغ
چون صلیبی به گور می‌مانند
گر نگاهی به سویشان نکنی
همچنان لُخت وعور می‌مانند
*
همدم روزهای سختی من
نفست روح زندگی دارد
تو بمان با من ای رفیق کهن
تا زدل غُصه دست بردارد
رحیم سینایی 27/10/1387

هیچ نظری موجود نیست: