سر سبز تر از بهارها آمدهایم
پُر نغمه تر از هزارها آمدهایم
نوروز صفای خود زما میداند
با سُنت روزگارها آمدهایم
گفتی همه را به سوی خود میخوانم
دل خسته زانتظارها آمدهایم
در گوش زمان سرود ما میماند
با شوکت سر بدارها آمدهایم
تا پیر وجوان به خون خود غلطیدند
با لاله سر مزارها آمدهایم
زان شعله که در جان وتن انداختهاند
دل سوخته از شرارها آمدهایم
«سینا» تو سرود نوبهاران سرکن
چون سبز تر از بهارها آمدهایم
رحیم سینایی 1374
پُر نغمه تر از هزارها آمدهایم
نوروز صفای خود زما میداند
با سُنت روزگارها آمدهایم
گفتی همه را به سوی خود میخوانم
دل خسته زانتظارها آمدهایم
در گوش زمان سرود ما میماند
با شوکت سر بدارها آمدهایم
تا پیر وجوان به خون خود غلطیدند
با لاله سر مزارها آمدهایم
زان شعله که در جان وتن انداختهاند
دل سوخته از شرارها آمدهایم
«سینا» تو سرود نوبهاران سرکن
چون سبز تر از بهارها آمدهایم
رحیم سینایی 1374
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر