دوشنبه، مرداد ۰۴، ۱۳۸۹

هوای کوچه

گفتم:مرا به پنجره ها هم نشان مده

گفتی: چرا ؟

گفتم :هوای کوچه برایم مُضر شده

گفتی :بهار آمده با عطر و بوی خویش

حرفی چنین مزن

ازکی ؟ هوای فصل بهاران مُضر شده

باورنمی‌کنی

اینک نسیم

بوی خوش نو بهار را

در تگنای کوچه وپس کوچه می برد

بنگر که باغ خشک

شولای سبز

برتن عریان نموده است

گفتم :چه ساده ای

چونان گذشته باز

درقید صورتی

یکدم بخود بیا

گفتم هوای کوچه برایم مُضر شده

معنای حرف من

فصل بهارو گردش این روزگار نیست

من چشم راه روح بهارانم ای رفیق

باید بهار در دل هر واژه رو کند

باید که مهر

درشب تیره طلوع کند

باید زبان

درانتخاب واژه نجوید صلاح خویش

باید که فکر

در بیکران عرصه دواند سمند خویش

در این هوا نفسی آرزو کنم

واگو چنین هوا به کجا؟ جستجو کنم

اینک مرا به پنجره ها هم نشان مده

زیرا هوای کوچه برایم مُضر شده

رحیم سینایی 20/4/1389

۱ نظر:

hamed گفت...

سلام دوست من وبلاگ زیبایی داری من که خیلی خوشم اومد لطفا به من هم سر بزن اگه دلت خواست یه کلیکی هم روی تبلیغاتم کن.