ازشـکوفه زیبـاتر ***در زدم دری وا کن
درقفس دلم پژمرد ***روی خود هویدا کن
*
بلبـل حزینـم مـن ****میزنم خزان دادی
ای بهار شادی بخش ***رخ نما بده شادی
*
روزهـای من زرد و ***چون غروب حزن انگیز
باربُد سُـرودی کن ***دل گرفـته از پـرویز
*
درغیاب شـیرینش ***ازشکر* نشانی نیست
خسرو می و معشوق ***با کس همزبانی نیست
*
حیرتم چه پیش آمد ***شوکت قرونم رفت
جهل یا تعصّب بـود ***طالع شُــگونم رفت
*
ماندهام در این وادی ***سینهام پُر از دردی
آنچه میکند پیـرم ***بی صفایی وسـردی
*
مـیزند خِــرَد فـریاد ***لب خموش کن« سینا»
حضرت شراب آنجاست***رو بنوشـش از مینــا
*
عقل را بکن تعطیـل ***تا دمـی بیاســایی
صحن باغ خشـکیده ***نیست جای شیدایی
رحیم سینایی 16/4/1389
*شکر رقیب شیرین و معشوق دیگر خسروپرویز
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر