جمعه، آبان ۲۱، ۱۳۸۹

فصل سفر

خوش آمدی وهوای بهـــــار آوردی ...... زداغ سینه دوصد لاله بارآوردی

پُر از ســــرود رسا و ترانه‌ی عشقی .......حدیث دلکش آغوش یار آوردی

مروکه فصل سفر ابتدای دل تنگیست ...... بمان که هدیه بمن اعتبارآوردی

گمان مبر که ترا من زیاد خواهم بـرد ....... ترا که در نظرم افتخــار آوردی

ترانـــــه را به هوای تو می‌کنم آواز ....... تو واژه بر لب من پُرشمار آوردی

بیا که با دل حساس می‌شوم دمسـاز....... حدیث زخمه وشهناز وتارآوردی

غزل زکِلکِ تَرَت موج می‌زند« سینا» ....... دوباره دخترشعری به بار آوردی

رحیم سینایی 28/6/1389

۱ نظر:

ارغوان گفت...

سلام
اتفاقی اومدم به وبت
وب خوبی داری
به منم سربزنی خوشحال میشم