یکشنبه، فروردین ۱۳، ۱۳۹۱

نشاط جوانی

کردی تو جامه ســـبز به باغ خزانیم........بخشــیده‌ای دوباره نشاط جوانیـم


چون لاله داغ دل از عشق تو شــدم........دور از خودت به خلوت صحرا نشانیم


درآســـمان یاد نگاه قشنگ توسـت........چون عاشق حضور تو رنگین کمانیم


من در هـــوای دانه به بامت بیامـدم........آخر چرا به قهر چنین می پرانیـــم


بغضم گلو گـرفت از این بـی وفاییت........کردی مرا اسیر، به هر سو کشــانیم


صیّاد من که لاف وفا می‌زنی بگــــو........آمد بهار، کی ؟ زقفس می‌رهانیــــم


در راه راست بودم و اهل وفا ولـــی........حسرت دلیست حاصل این زندگانیم


اینک غریب خلوت دنجـی نشسته‌ام........یک سینه حرف ودر غم بی‌همزبانیـم


«سینا» بیا که بزم فقیرانه روشن است........از پرتـو جمـــال مه آســـــمانیم


رحیم سینایی 11/7/1389

هیچ نظری موجود نیست: