چهارشنبه، فروردین ۱۶، ۱۳۹۱

گلایه


توای نازنین یادی از ما نکردی


من از غصه مُردم تو پروا نکردی


زدم بارها بر درمهربانی


تو برمهربانان دری وا نکردی


من از دوری تو چه رنجی کشیدم


تو آرامش من تمنّا نکردی


چه شد روزهایی که گفتی تو با مهر


ترا دوست دارم وحاشا نکردی


براین باورم همچنان مهربانی


دریغا که مهرت هویدا نکردی


شنیدم که گفتی دلی پاک وبی‌غش


بسان دل من تو پیدا نکردی


شقایق ،گل آتشین بهاری
به دشت دلم شعله برپا نکردی


کنند یاد یاران به وقت بهاران


بهار آمد ویاد «سینا» نکردی


رحیم سینایی 25/12/1388

هیچ نظری موجود نیست: