میرسد روزی،گلِ زیبای من
خانه خالی گردد از، آوای من
دفتر شــعر مرا وا میکنی
میزنی آن را ورق تو جای من
مینشیند در سپهر خاطرت
شورعشق وشوق بیهمتای من
آه سردی میدهی از دل برون
سر کنی چندی تو با سودای من
جای من عکسی به دیوار اتاق
قابی از شعر خوش وشیوای من
آنچه مآنَد از برایت یادگار
دفتر اشـعار بیپروای من
شد رها «سینا» از این کُنج قفس
مانده تنها، مونس غم های من
رحیم سینایی 26/4/1389
خانه خالی گردد از، آوای من
دفتر شــعر مرا وا میکنی
میزنی آن را ورق تو جای من
مینشیند در سپهر خاطرت
شورعشق وشوق بیهمتای من
آه سردی میدهی از دل برون
سر کنی چندی تو با سودای من
جای من عکسی به دیوار اتاق
قابی از شعر خوش وشیوای من
آنچه مآنَد از برایت یادگار
دفتر اشـعار بیپروای من
شد رها «سینا» از این کُنج قفس
مانده تنها، مونس غم های من
رحیم سینایی 26/4/1389
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر