هواي عشق درنگاه
دلنشین توجوانه کرده است.
تو از کدام خاک
عطرگین عشق سر زدی ؟
که آتشی به جان
عاشقان زنی.
به گوی گرم چون بلور
تو
به بازوان مرمرین
وصاف ودلکشت
درون عالم خیال بوسه
میزنم
.
چه دلبرانه دلبری
نمودهای
چنین رموز دلبری
زمکتب کدام عاشقی گرفتهای؟
كه هفت كوي عشق را به
يك كرشمه رفتهاي.
تن تو را به بوسه
خیال غرق میکنم
چو شبنمان صبح
که میدود به روی
برگهای گل
مرا به خود بخوان
که آرزوی من شدی
رحيم سينايي1388/4/28
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر