از
فرصتِ ایامِ من ،امروز هم طی اینک
،قطارِ عمرِ من هم وارد دی شد
رحیم سینایی 11/بهمن/1392
دیریست
دیگر روزهای عمر خالی ماند هرچند
باغ غورهام انگورو پس می شد
ردّی
نمانده از نشاط و شور در کوچه شادیمان
در امتداد ایدهی وی شد
رخصت
نمی یابم که حرف تازهای گویم چونان
گذشته شرح دردم ناله ی نی شد
دنیا
دگرگون گشت امّا ما همان ماندیم از
ذهنمان رفته است که کی آمد وکی شد
باران
بی حاصل چه می باری تو بر این خاک در
این خیالی که کویرت خطهی ری شد؟
«سینا»
چه حاصل بر سرای بسته کوبیدن غم
چارهاش با باده کن امروز هم طی شد
رحیم سینایی 11/بهمن/1392
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر