یکشنبه، تیر ۲۴، ۱۳۸۶

وصيت


وصيت
كودك من
حجم برگ تازه اي بودم
در شباب روزهاي عمر
در گذار از روزهاي سخت
هرم يك اندوه
از كفم بربود
آن طراوت را
سايه سار پر سخاوت را
سينة‌ دور از عداوت را
وكنون در اين خزان جانا
چهرةء پژمرده اي دارم
يادمان غربت ومحنت
باد يغماگر
بگسلد با شاخه ام الفت
زير پايي خاك گردم ، خاك
پاسدارو كن مرا حرمت
كودك من
مشت مشت خاك در پايت
چشم چشم آن نياكان است
قطره قطرةء خون پاكان است
توعزيزش دار باعزت
اي دلاور پور با همت
عاشق ايران با شوكت
رحيم سينائي تابستان 1375

هیچ نظری موجود نیست: