یکشنبه، فروردین ۱۰، ۱۳۹۹

جمعه، فروردین ۰۸، ۱۳۹۹

عبادت

گر پیامی بفرستی تو, برایم کافیست/*/یا هر از گاه بیایی  به سَرایم کافیست
گِله داری زِ من و شَرم کُنم از رویت/*/از سر لطف ببخشـی تو خطایم کافیست
مانده‌ای در دل و در خاطر من جا داری/*/افتخاری که فقط از تو سُرایم کافیست

چهارشنبه، فروردین ۰۶، ۱۳۹۹

لقمه‌ی پاک

همدم و هم نفسم مُرغ شباهنگ نشُد
گرهی باز زِ کار من  دلتنگ نشُد
کوک ننمود  فلک ساز دلم را زِ جفا
چه کنم ساز دلی را که خوش آهنگ نشُد
خواستم راز  دل خویش بگویم اما

حنای وطن

دردا که حنای وطنم رنگ ندارد
این خطه بجز آدمک مَنگ ندارد
این زادگه حافظ و فردوسی و سعدی
دیگر اثری زآن همه فرهنگ ندارد
ابناء وطن رسم جهالت بگزیدند

سال سیاه

امشب منم و تویی و ماه است
بی باده نشستنم گُناه است
هرچند که باده  سُـکر دارد
سَر مَستی من از آن نگاه است
چشم سیهت به دل زد آشوب

یکشنبه، فروردین ۰۳، ۱۳۹۹

رهنمای دل

بیا بیا  به کِنارَم،  دَمی صفای دل من
نهال غُصه بخشکان، گره‌گشای دل من
زمان دیر و درازی، در انتظار تو ماندم
که در سرای من آیی، تو همنوای دل من
توان هجر ندارم،  مَرو  دگر زِ کنارم

شنبه، فروردین ۰۲، ۱۳۹۹

دوای درد

در سرای تمدن دیروز
ازحضور خرد نشانی نیست
گشته متروک راه ابریشم
ودرآن رد کاروانی نیست
*
بوی دین میرسد زهر سویی
ضجه آرامشم به یغما بُرد
باغ وبُستان سر زمین کهن
در هجوم کلاغها پژمُرد

جمعه، فروردین ۰۱، ۱۳۹۹

باغ دل

دل من دوباره امشب هوس ترانه دارد
که هوای چشم مستت به خیال خانه دارد
من از این دیار رفتم به سرای بی نشانی
دل خام من ندانست که زتو نشانه دارد
همه لحظه مشت کوبد به سرای سینه‌ی من
که چوطفل بی زبان است و ترا بهانه دارد

دوشنبه، اسفند ۲۶، ۱۳۹۸

مَحال اُمید

دور از مَنی و در رَگ جان و تنی هنوز
ای غایب از نظر تو چه سان بامنی هنوز
ذوق از دل غمین من امروز  بُرده‌ای
ای سرنوشت با دل من دشمنی هنوز
خون می‌خورم زِ دست تو ای بخت نامُراد

یکشنبه، اسفند ۱۱، ۱۳۹۸