جمعه، آذر ۰۲، ۱۳۹۷

شهد ناب

عسلم شهد ناب می‌مانی
سُکر کهنه شراب می‌مانی
در تمام رگم شدی جاری
به تنم التهاب می‌مانی
در شب بی ستاره‌ی قلبم
چون فروغ شهاب می‌مانی
پُر شد ازتو تمام رویایم
لطف شیرین خواب می‌مانی
عاشقم کرده‌ای ؟ نمی‌دانم
سختی انتخاب می‌مانی
رونق بوستان جمال تو شد
در تن گل گلاب می‌مانی
تو خدای دل مني گل سرخ
تا به کی در حجاب می‌مانی
بر لب خُشک و تشنه‌ي « سینا»
لذّت روح آب می‌مانی
رحیم سینایی 2 آذر1387

پنجشنبه، آذر ۰۱، ۱۳۹۷

يک دلخوشي کوته

می خوانمت ای ساقی برخیز و  شرابم ده
تا وارَهم از غمها  آن حال خرابم ده
ای مطرب روح افزا بازآ تو به جمع ما
چنگم چو خروش آمد پاسخ به ربابم ده
من تشنه‌ی‌ مقهورم حیران به کویر عُمر
یک دلخوشی کوته با نقش سرابم ده
ای چرخ عنایت کن  با ما به ازینها باش
تا کام برم ازعُمر فرصت به شبابم ده
ای دولت فروردین عُریان به زمستانم
با باد صبا باز آ سبزینه حجابم ده
با دُرّ ِدری گویم دلبسته‌ی  ایرانم
تا باز شناسم خود شهنامه کتابم ده
در تیره شب یلدا چشمم به سپهر تو
یادی بنما از ما نوری ز شهابم ده
ای ماه دل افروزم بی تو به تب و سوزم
یک وعده دیداری خارج ز حسابم ده
آن یار فریبا رو  فرموده  به «سینا» گو
در پاسخ این پیغام با شعر جوابم ده
رحیم سینایی 30 آبان 1397

دوشنبه، آبان ۱۴، ۱۳۹۷

غروب خاطره انگيز

دیری گذشته است
از آن غروب ِسرد زمستان ,کنار رود
از آن زمان که پرتو خورشید نیمه جان
از گونه‌های سرخ تو آرام می‌پرید
از لحظه‌ای که عشق من وتو شکفته شد
در ساحل امید
در آن غروب خاطره انگیز فصل سرد
یاد آیدم که دیده‌ی تو سوی آب بود
من باورم نبود کنارت نشسته‌ام
گویی تمام قصه‌ی ما مثل خواب بود
در گوش من سرود دل آویز رود خواند
توصیف های دلکش اندام ناز تو
زآن لحظه تاکنون به دل من نشسته است
افسون چشم و خنده‌ی پُر رمز و راز تو
دیری گذشته است وتو رفتی و من هنوز
درهرزمان که نام تو می‌آیدم به لب
با توسن خیال
تا آن غروب خاطره انگیز فصل سرد
تا روزهای شور جوانی سفر کنم
آنگه زِحسرتی که نهادی تو بر دلم
آه از سرای سینه‌ی پُردرد درکنم
رحیم سینایی 18 خرداد 1397

جمعه، آبان ۱۱، ۱۳۹۷

دختر آرزوی دور ودراز

لحظه ام با خیال تو شیرین
گرچه آن صورت فریبایت
دور از منظر نگاه من است
لیکن آن صوت پُر زِناز صدات
دلنشین نغمه در پگاه من است
عکس تو در خیال می آرم
چشمهای  خُمار مست ترا
سینه ی چون بلور و ساعدِ سیم
چین موهای پُر شکست ترا
مثل مهتاب در کویر منی
دختر آرزوی دور ودراز
بلبل مانده در فراق توام
سوری باغ دل بخند و بناز
رحیم سینایی 21 فروردین 1394