کنار برکهای متروک
درون بیشهای خاموش
سکوتی سخت روح افزا
شب است اینجا و نور ماه
و من تنهای تنهایم
پُر از افکار و رؤیایم
نگاهم غرق در آرامش برکه
که پاشیده ست رنگ نقرهگون ماه بر رخُسار
نسیمی گاه بر رخُسار این آیینه چین آرد
وسرمای نسیم شب تنم را اندک آزارد
ودر سر شور رؤیای تو میآرد
به دل شوق تو میکارد
و من را میبَرد سیالی رؤیا
درون نیمه های آن شب زیبا
و من را میبَرد آنجا
کنار ساحل دریا
به زیر سیمگون امواج نور ماه
که دریای سیاه موی تو از باد ساحل موج بر میداشت
وتصویری قشنگ از آن شب مهتاب را در خاطرم میکاشت
عزیزم گرچه من در خلوت این بیشه تنهایم
انیسم با توکه هستی تمام فکر ورؤیایم
تمام فکر و رؤیایم!
کجا ؟ من بی تو تنهایم .
رحیم سینایی 15 بهمن 1395