شنبه، تیر ۰۳، ۱۳۹۱

حدیث بر لب مانده

 

هیچ کس مثل تو نخواهد داشت
حس ناب چگونه زن بودن
هیچ کس مثل تو ندارد تاب
در همه عمر عین من بودن
***
تو خودت هستی ای عزیز دلم
خود ِنابی که خویش می‌خواهی
تو پر از مهر ودوستی هستی
کی دلی را تو ریش می‌خواهی
***
مثل باران غبار می‌شویی
از رُخ بوستان وجنگل وکوه
تو چنان موسیقی دل انگیزی
که زدل دور می‌کنی اندوه
***
تو پُر از التهاب خواستنی
در رگت روح عشق جاری هست
از نژاد سپیده‌ی سحری
در وجود تو نور ساری هست
***
در کنار تو زندگی دگر است
عین رنگین کمان در آبی ناب
پاکی شبنم است وروح بهار
لذت خوابِ در بر مهتاب
***
آن حدیثی که بر لبم ماندی
ظرف شعرم برای تو تنگ است
از تو در یک کتاب باید گفت
قلمم در بیان تو لنگ است
رحیم سینایی 30/10/1387

هیچ نظری موجود نیست: