پنجشنبه، مرداد ۲۶، ۱۳۹۱

من ترا می فهمم

چهره ات آرام است
ودر آن
حس خوبی جاریست
در نگاه تو تمنایی هست
بر لبت خواهش یک بوسه نشسته است
ولی
لایقش در نظرت پیدا نیست
تو به دنبال کسی میگردی
همدلی همنفسی
که زبان بگشایی

راز دل فاش کنی
وبگویی از مهر
وبخوانیش به عشق
تا تن صاف وعطشناک ترا
باسرانگشت نوازشگر عشق
زیر باران طراوت ببرد
و تو روئیده شوی
مثل یک غنچه درون دل او
رویش عشق چه تصویر فریبایی هست
تن تو غرق تمنا یی هست
تو به دنبال کسی میگردی
عطش خواهش تو عریان است
در پس چهره‌ی آرام تو یک طوفان است
گر مرا در یابی
من ترا می فهمم
رحیم سینایی 29/5/1389



هیچ نظری موجود نیست: