چهارشنبه، اسفند ۰۱، ۱۳۹۷

رستگار

لب های آتشین کدامین مرد
بر چاک سینه‌های تو مستانه می‌دود
این سینه‌های محشرت ای دختر بهار
ایمان صد فقیه به آتش کشیده است
اینک خدای
صد دل دیوانه گشته‌ای
من در فراق روی تو اندر جهنمم
صدها بهشت وعده فدای جهنمت
یک بوسه از عقیق سینه همچون بلور تو
خوشبخت و رستگار دو عالم کند مرا
جز با بهار که معنای زندگیست
من با کدام واژه توانم ستایمت ؟
 رحیم سینایی 11/مرداد/1395

هیچ نظری موجود نیست: