من صدایت کردم
درشبی مهتابی
تو به روی چمنی سبز کنار چشمه
تکیه بر بید قشنگ مجنون
دیده بر گنبد دوار بلند
در پی اختر خود میگشتی
من صدایت کردم
وتو لبخند زدی
چشم تو جلوه زیبایی داشت
بهرمن لذّت مهتاب دوچندان شده بود
تو مرا سوی خودت میخواندی
به تو نزدیک شدم
تا گرفتی دستم
آتشی در تن من افکندی
دست درموی سیاهت کردم
که پریشان زنسیمی شده بود
خیرهی برق نگاهت گشتم
وسپس لب گلگون ترا بوسیدم
تن مهتابی تو
عطر شببوی بهاران میداد
من که مست از تو احساس قشنگت بودم
با طپش های دلم باز صدایت کردم
وتو لبخند زدی
رحیم سینایی 23/12/1388
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر