سه‌شنبه، آذر ۰۵، ۱۳۹۸

چشمان شهلا

امشب ای زیبا رخ لولی وشم
با نگاهت درس عشق آموختی
در درون این دل افسرده نیز
شعله های خواستن افروختی
***
دیرگاهی من دلم با کس نبود
چشم از زیبا رُخان می‌دوختم
مثل شمعی در دل ویرانه‌ها
با دل تنهای خود می‌سوختم
***
هرکجا افسونگری رو می‌نمود
می‌رمیدم از نگاه دلکشش
در خودم یارا نمی‌دیدم که باز
چشم خود دوزم به روی مهوشش
***
لیک امشب این نگاه مست تو
شعله‌ای دیگر به دل افروخته
خرمن صبر همه عمر مرا
برق آن چشمان شهلا سوخته
رحیم سینایی 18 خرداد 1397

هیچ نظری موجود نیست: