پنجشنبه، دی ۱۲، ۱۳۹۸

دل آسمان پُر از تب

دل آسمان پُر از تب, نگه ســـتاره بی‌سو 
تو به گوش کودک دل , سخنی وقصّه‌ای گو 
دل ساده‌ی مرا تو به کدام ســـو کشاندی 
که به هر جهت روم من , نکند به غیر تو رو
 بنشسته اشک درچشم ,دراین شب سیاهم 
زپی نشـــــــانی تو , بدوم به برزن وکو 
زشب شــــباب جانا , تو بگیر کام خود را
که چو رفت آب دیگر , نکند گذر در این جو
بنشسته بَـردَرم من , که مُـــراد دل بیایی 
به ســماع ورقص آیم , به نوای بانگ یاهـو 
بنشسته‌ای تو «سینا» , که هُما به بامت آید 
به خیال باطل استی و,  مکن چنین هیاهـو   
رحیم سینایی 21 آذر 1398

هیچ نظری موجود نیست: