عریان میان بستر سُرخابی**درخواب ناز پیکر سیمینی
گویی دمیده در دل تاریکی**اغواگرانه خوشهی پروینی
پرسید ازاین همه زیبـایی**تندیس دلنشین دلارایی
لختی نگاه کرده و فهمیدم**آری تویی تویی که فریبایی
سُکر شراب و لذّت آغوشی**بیتاب بوسههای بناگوشی
در هُرم بوسه های لبانی داغ**تو میروی به وادی بی هوشی
گوی بلور و هالهی سرخابی**این سینه نیست نرمی احساس است
وقتی تویی مجال نیابد شرم**دیوانهات به دور زِ وسواس است
معنای واژه پیش تو کم دارد**تا که بیان کند تن نازت را
گاهی کم آورد که کند توصیف** ابعاد اشتیاق و نیازت را
گاهی به شک فتاده و میگویم**ظاهر بشر، به باطن خود حوری
تو چشمه سارمِهری و خوبیها**فرسنگها زخوی بَدی دُوری
هرکس تُرا دمی به بغل گیرد **میسوزیش در آتش ققنوسی
امّا دوباره زنده کُنــی او را**با شهدی از لبان خود و بوسی
رحیم
سینایی 24/خرداد/1399
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر