دوشنبه، خرداد ۲۶، ۱۳۹۹

روح پاييز

مرا تاكجا مي بري اي درخت غم انگيز

مرا تا كجا مي بري روح پاييز

مرا اُلفتي هست با سبزوسبزي

مرا اُلفتي هست با آب وبا خاك

مرا اُلفتي هست با زنده ماندن

من از خُشك بودن

من از خُشك ماندن

من از كُهنه بودن

من از كُهنه ماندن

دلم مي‌هراسد

مرا با تبار خزان اُلفتي نيست

من از سر زمين نسيم شمالم

كلامم پُر از رويش برگها وجوانه است

كلامم سُرود و نواي خوش عاشقانه است

خدا را تو از من گذر باد غمناك  پاييز

بر اندام سبزم مياويز

چه باك اَر در اين باغ سَروي بماند

سُرودي زسَبزي ، سُرودي زرويش بخواند.

رحيم سينايي 1392/3/29 باغ ارم 


هیچ نظری موجود نیست: