برسر گور من آیید و رُبابی بزنید جامی از بادهی نابی و کبابی بزنید
شاخهی میخک سُرخی به مزارم بنهید گر غُباریست بر این سنگ هم آبی بزنید
زنده بودم به گُل و عطر مرا الفت بود تا مُعطّر شود این خانه گُلابی بزنید
خوب بودم اگر، از خوبی من یاد کنید ورنه حرف و سخن از شعر و کتابی بزنید
گر بیایید مَخوانید به من فاتحهای غزلی،شعرتری ،حرف حسابی بزنید
تا تداعی بشود کوتهی عُمر گران حرفی از کوتهی عُمر حُبابی بزنید
این سرای ابد شاعر عاشق«سینا»ست شادی روح و دلم جام شرابی بزنید
رحیم سینایی 6/بهمن/1399
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر