یکشنبه، فروردین ۱۰، ۱۳۹۹

کُرونا

کُرونا نسل نوین می‌خواهد
خسته از آدم دیروز و اندیشه‌ی پیشین شده است
نسلی از آدم نو می‌خواهد
کُرونا زد فریاد

نه که چشم
دست و اندیشه و هر چیز دگر باید شُست
تا بفهمیم چه اندازه پلیدی همه با خود داریم
تا بفهمیم زمین
طاقتش طاق شد از این همه نافهمی ما
کُرونا می‌گوید
که منازید به این قدرت پوشالیتان
نرُم ها , واژه و قانون شما
همه با قدرت من معنی نو یافته است
جبهه یک منطقه‌ی خاصی نیست
که پس سنگر خود بنشینی
همه جا جبهه‌ی ماست
سنگری نیست بجز پاک شدن از همه چیز
کُرونا می گوید به زمین رحم کنید
بیش از اندازه از این مام ننوشید دگر
مخراشید دگر جان و تنش
بگذارید نفس تازه کند
آبش آلوده مسازید 
جنگلش را متراشید
سینه‌اش را مخراشید
عرصه را تنگ نسازید به موجوداتش
کُرونا یک کتابیست قطور با پیامی روشن
که به ما می‌گوید  
کُنش و فکر و اندیشه‌ی دیروز شما
مرگ فردای بشر پی دارد
گر که خواهان بقای بشرید
بنشینید و ببیند کجا راه خطا پیمودید
کم بنازید به خویش
که بشر اشرف مخلوقات است
همه ی موجودات باید از مادر خود سهم برند
بشر صاحب اندیشه بیا
مادر خسته و بیمار خودت را دریاب
کُرونا فریادیست کز دل مادر بیمار زمین می‌آید.
رحیم سینایی 10/فروردین/1399

هیچ نظری موجود نیست: