یکشنبه، اسفند ۱۱، ۱۳۹۸

استقبال

از سر کار که بر می‌گردی
تا کلید تو بچرخد در قفل
 می‌دَوَم تا دَم در
می‌دهم بر تو درود
کیف تو می‌گیرم

گونه‌ات میبوسم
میکَنی کفش و سپس
می‌نشینی بَر مُبل
چای می‌آرم و یک تکه‌ی کیک
میخوری کیک و می‌نوشی چای
وسپس
می‌دهی لم بَر مُبل
می‌کُنی پای دراز
می‌کَنم جورابت
پای تو می‌مالم
پس از آن شانه و بازویت را
تو کمی می‌غلطی
دست‌ها بر کمرو گردن تو می‌سایم
می‌کُنم خستگیت از تن دور
با سرانگشت نوازشگر من
می‌رَوی خواب خوشی
و من آرام تر از پَر زدن پروانه
می‌نهم زیر سرت بالش نرم
می‌کشم روی تنت روی انداز
می‌نشینم به مقابل بر مُبل
تا تو تصویر نگاهم باشی
در سپهرم که ندارد ماهی
تو طلوع کرده و ماهم باشی
رحیم سینایی 10/اسفند /1398


هیچ نظری موجود نیست: